کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

ﻣﯽ ﺑﻮﺳﻢ ﻭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ ﮐﻨﺎﺭ

ﻣﯽ ﺑﻮﺳﻢ

ﻭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ ﮐﻨﺎﺭ

ﺗﻤﺎﻡ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺭﺍ

ﺩﺳﺘﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ،

ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ،

ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ...

ﻋﺎﺩﺕ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺳﺖ

ﭼﺴﺒﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﻣﺸﺎﻥ!

 

"ﻣﻬﺪﯾﻪ ﻟﻄﯿﻔﯽ"

نظرات 7 + ارسال نظر
سپیده 21 سه‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 07:59 ق.ظ http://sepide21.blogsky.com/

سلام
وبلاگتون فوق العاده ست آقا نیما
ممنون بابت شعرای قشنگی که انتخاب میکنید.

سلام
زنده باشید

آرام سه‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 05:28 ق.ظ

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه،از خیابانی که نیست
می نشینی روبه رویم خستگی در میکنی
چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست
باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است؟
باز میخندم که خیلی...!گرچه میدانی که نیست
شعر میخوانم برایت واژه ها گل می کنند
یاس و مریم می گذارم توی گلدانی که نیست
چشم می دوزم به چشمت،می شود آیا کمی
دست هایم را بگیری بین دستانی که نیست؟
وقت رفتن می شود با بغض می گویم نرو
پشت پایت اشک می ریزم در ایوانی که نیست
میروی و خانه لبریز از نبودت میشود
باز تنها میشوم با یاد مهمانی که نیست
#
رفته ای و بعد تو این کار هر روز من است
باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست



"بیتا امیری "

ملیحه ترکمن زاده دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 05:06 ب.ظ http://hottippa.blogfa.com

سلام
مثل همیشه انتخابتون عالی بود.


سایه هایم را یکی یکی
ورق میزنم
زیر یکی شان کاربن میگذارم
تا خاطرات تو
پر رنگ تر شود ،
اما تو نیستی
حتی زیر کاربن سایه ام!

_ ملیحه ترکمن زاده _

مریم دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 01:02 ب.ظ

سلام. من بیشتر از یکسال هست که وبلاگتون رو میخونم
اخیرا متنهاتون خیلی زیبا هستن. موفق باشید

لطف شما ماندگار دوست من

ل.م دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 11:42 ق.ظ

می بوسم و ...نمی گذارم کنار.

خوب کاری میکنی

حوا دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 10:49 ق.ظ http://kafehdel.persianblog.ir

پناهت می دهم.

این آغوش به اندازه تمام تنهایی های تو باز است.

بگذار خیال خام یک شهر هرز بپرد.

بگذار تو را عریان آویزه خوابشان کنند.

بگذار سینه بی ستاره مرا نفرین کنند.

بگذار عشق ما ساحره ای شود سوخته در سیاهی چشمانشان.

دنیای تو همینجاست؛

کنار کسی که قسم می خورد به حرمت دستهای تو،

کنار کسی که با خدای خود قهر می کند، با موهای تو آشتی،

کنار کسی که حرام می کند خواب خودش را بی رؤیای تو،

کنار کسی که با غم چشمهای تو غروب می کند، غروب، محبوب من! غروب،

همان جایی که اگر تو را از من بگیرند، سرم را می گذارم تا بمیرم...

(نیکی فیروزکوهی)

حوا دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 10:48 ق.ظ http://kafehdel.persianblog.ir

به خواب من بیا.

انتقام بگیر از سینه به دردآلوده ام،

از زخمی که بیداری به چشمهایم می زند،

از داغی که کابوس نبودنت بر دل شبهایم گذاشته.

انتقام بگیر از عشق،

از این حسرت خاموش،

از این انتظار تلخ،

از این خواب آلودگی زهرآگین روزهای بی تو.

انتقام بگیر از من،

از کسی که تا مرز ناممکن ها فرو پاشید،

از این سقوط،

از این واماندگی،

از این ویرانی رقت انگیز انتقام بگیر.

(نیکی فیروزکوهی)

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد