بعد رفتنت
رودخانه ای از این اتاق گذشت
و من
نه سیبی سرخ بودم
که به دست های کسی برسم
نه برگی خشک
که جایی گیر کنم
قایقی کاغذی بودم
پر از کلماتی از تو.
حالا سال هاست
ماهیانی با حافظه طولانی
داستان غرق شدنم را
دور پاهایت
تعریف می کنند.
"محسن حسینخانی"
هر روز ب وبلاگ تون سر میزنم .
متن ها و شعر هایی که میذارین برای من خیلی دوست داشتنیه .
شعرهای من برای توست
با نام تو آغاز می شوند
به عشق تو جان می گیرند
و با یاد تو پایان می یابند
هرگز برایت نخوانده ام
اما
بوی عشق می دهی
کسی چه می داند
شاید
مردی دیگر
با شعرهای من
قلب کوچکت را فریفته باشد
...
محمود مهری
سالها بعد میفهمی
آنچه به تو برنمیگردد
جوانی و زیباییات نیست،
آنچه به تو برنمیگردد
منم که تو را
پیر و زشت هم
میپرستیدم.
مژگان عباسلو