سروده ای جدید از محسن حسینخانی:
دستان تو صبح هستند
وقتی آب را به صورتت می پاشند
تا آینه مثل هر روز
از تو معذرت خواهی کند
وقتی کاسه شیر را روی اجاق می گذارند
تا شعله از گرمی آن ها اجازه بگیرد
وقتی پرده ها را کنار می زند
تا حریر و لطافتش
چروک و کهنگی را دور کند
وقتی پنجره را باز می کند
تا خورشید انتظار نکشد..
دستان تو
صبح هستند.
"محسن حسینخانی"
عجب شعری پر از احساسه
دوست جان خودتی
سلام وبت خیلی جالبه من شعرو دوست دارم بیا وبم تبادل لینک کنیم تا بتونم پیدات کنم و دوباره مطالبت رو بخونم
راستی چند تا از پستاتون کلمه ها به هم ریخته اومد برای من نمیدونم چرا ولی خیلی ناراحت شدم
تابعد
عااااااااااااالی نیما جان.
این شعر در مورد دستان شما هم صدق میکنه...
دستان تو صبح هستند
وقتی هر روز
بر صفحه مجازی زندگی ام
سرودی تازه ...ساز می کنی
تا روح من ...تازه شود.
مرسی از ذوق سرشارت.
مرسی دوست جان. شما بزرگواری
سلام
من مامان طاهام.از خوندن مطالبت لذت بردم. اگه محبت کنی وبلاگمو با نام "دلنوشته های مامان طاها " به لینک هات اضافه کنی ممنونت میشم
http://mamanietaha.persianblog.ir