ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﻡ
ﺑﯽ
ﻗﺮﺍر ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮ
ﻭ
ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺒﯿﻨﻤﺖ
ﺑﯽ
ﻗﺮﺍﺭِ ﻣﻬﺘﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ
ﺷﺒﯽ
ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﯾﺶ ﻓﺮﻭ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ
ﺑﯽ
ﻗﺮﺍﺭِ ﺩﺭﺧﺸﺶَ ﺕ
ﻭ
ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺗﺮﯾﻦ ﺗﻘﻼﯼ ﺯﯾﺴﺘﻦ ...
"ﺍﻓﺸﯿﻦ ﺻﺎﻟﺤﯽ"
افشین صالحی، نمایشگاه بیست و هشتم، اردیبهشت 1394
باید می رفتم از تو
از تو وُ ارتفاعات چشمگیرت
هیچکس، در قله ای که فتح می کند
ساکن نمی شود
"حسن آذری"
بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق
وسکوت تو جواب همه مسئله هاست
(فاضل نظری)