شعری که به نام مولانا منتشر شد!!:
نه مرادم، نه مریدم
نه
کلامم، نه پیامم
نه
سلامم، نه علیکم
نه
سپیدم، نه سیاهم
نه
چنانم که تو گویی، نه چنینم که تو خوانی
و
نه آنگونه که گفتند و شنیدی و تو دانی
نه سمایم، نه زمینم
نه
به زنجیر کسی بسته و
نه برده ی دینم
نه چنان چشمه آبم، نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه سفیرم، نه فرستاده پیرم
نه
به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه
جهنم، نه بهشتم
نه چنین بوده سرشتم
این
سخن را من از امروز نه گفتم و نه نوشتم ...
بلکه؛ از صبح ازل با قلم نور نوشتند:
حقیقت نه به رنگ است و نه بو
نه
به های است و نه هو
نه
به این است و نه او
نه
به جام و نه سبو
گر به این نقطه رسیدی...
به تو آهسته و سر بسته و در پرده بگویم
تا کسی جز من و تو نشنود این راز گهربار جهان:
آنچه
گفتند و سرودند
تو
آنی، خود تو جان جهانی
گر
نهانی و عیانی
تو
همانی، تو همانی ...
که همه عمر به دنبال خودت، نعره زنانی و ندانی
و ندانی و ندانی
که
تو آن نقطه ی عشقی و تو اسرار نهانی
همه جایی تو نه یک جا، همه پایی تو ...
نه یک پا
همه
ای، با همه ای، بی همه ای، همهمه ای تو
تو
سکوتی، تو خود باغ بهشتی، ملکوتی
تو به خود آمده از فلسفه ی چون و چرایی
به
تو سوگند
گر این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی
در
همه افلاک خدایی ...
نه
که جزیی تو
نه چون آب در اندام سبویی، خود اویی
به
خود آ
تا به در خانه ی متروکهی هر عابد و زاهد
به گدایی ننشینی و
به
جز روشنی و شعشعه ی پرتو خود هیچ نبینی و
گل
وصل بچینی
به خود آی ...
"علی حیدری"
از مجموعه "بوی نور" ، انتشارات پژوهه ، 2002
--------------------------------------------------
درباره شاعر: استاد علی حیدری / شاعر، خطاط و نقاش / متولد 1313 فارسان، چهارمحال و بختیاری / از سال 1357 به آمریکا مهاجرت کرده و مقیم لوس آنجلس است.
وبسایت شخصی علی حیدری http://aliheidari.com :
---------------------------------------------
پ.ن:
شعر متعلق به آقای علی حیدری است. مشخص نیست که چرا این شعر در وبلاگها و ایمیلها با نام مولانا جلال الدین محمد بلخی انتشار پیدا کرده است. اگر دقت کنید قالب شعر، شعر نو است و نمی تواند سروده مولانا باشد...
این شعر را به نام "فریدون حلمی" نیز منتشر کرده اند که طبق مستندات بدست آمده این نیز صحیح نمی باشد.
++ نسخه های دیگری از این شعر با کمی تغییرات منتشر شده است. نسخه فوق توسط خودم از روی تصویر اصل شعر تایپ شده که بنظرم شیواتر و از لحاظ ساختار محکم تر می باشد.
----------------------------------------------------
منابع مورد استفاده:
--------------------------------------------
مطالب مرتبط:
جدای اینکه شاعر کیست اما شعر در اوج عرفان، حقیقت بزرگی را فاش میکند.
شاعر شراب حقیقت چشیده است
تو خود جان جهانی
شعر از مولوی هست لطفا شایعه پراکنی نکن بیسواد
به خود آی که تو همانی......
دوستان عزیز
محتوی شعر اگر دقت کرده باشین نمیگوید تو خدایی و نمیگوید تو خالق خودت هستی بلکه میگوید تواگر به خود بیایی اونوقت هست که به نقطه عشق واقعی که همان خودت هستی خواهی رسید و عشق را در خودت میابی این با موضوع خودخواهی و... متفاوت هست. بینهایت شعر زیبایی است.
توجه کنید
شعر از جناب سید نوید حلمی میباشد
عارف بزرگ که از چشمه توحید چشیده
توجه کنید
یکی از عارفان مشهور گفته، هر شخصی هر شعری را از عمیق قلب میخواند، شاعرش میشود. حالا اگر این شعر بسیار زیبا از مولانا باشد، یا علی حیدری چه فرقی برای حال الهی ما دارد؟ اگر این خدایی را در خود احساس میکنید با همان خدایی عشق بورزید و نور باشید.من مطمئنم که برای خود علی حیدری السویه میباشد که این شعر را به مولانا ربط داده اند.
یکی از عارفان مشهور گفته، هر شخصی هر شعری را از عمیق قلب میخواند، شاعرش میشود. حالا اگر این شعر بسیار زیبا از مولانا باشد، یا علی حیدری چه فرقی برای حال الهی ما دارد؟ اگر این خدایی را در خود احساس میکنید با همان خدایی عشق بورزید و نور باشید.من مطمئنم که برای خود علی حیدری السویه میباشد که این شعر را به مولانا ربط داده اند.
بسیار زیبا، ظاهرا شبیه اشعار مولانا ولی مفهوم آن در دنیای دیگری، واقعا خیلی خوبه
بینش همه یکی نیست و هر کس یک برداشتی داره از این شعر و من واقعا طبق برداشت خودم از این شعر خیلی خوشم اومد
موفق باشید
این شعر از هر شاعر آگاهی که هست مفهوم حقیقی داره. خداوند روح خودشو در کالبد انسانها دمیده و انسان با آگاهی و ارتقا وقتی متوجه این حقیقت بشه که خدا در درونشه ندای انا الحق سر میده
تو خود جان جهانی گر نهانیو عیانه ....کل بیتش به چه معنی هستش ؟
نمیدونم این شعر از کیه ولی شاعر خیلی زیرکانه و گستاخانه از اشعار مولانا تقلید کرده... اینکه شاعر توهم زده شکی نیست چون این همه عظمت و زیبایی و شگفتی رو در درون خودش میبینه مشاهده میکنه درک میکنه و دست آخر با کبر و غرور کاذب خودش میزاره در جایگاه خالق..... خود خداوند یکتا ، عارفا و علمای بزرگ و همواره انسان ها رو به خود شناسی دعوت میکنن چون انسان میتونه از خود شناسی به خدا شناسی برسه...و این حقیقت عین روز روشنه تمام. ولی متاسفانه یه عده ی قلیلی هم هستن از عارفا و علما تقلید میکنن و توهم دانایی میزنن و دچار کج فهمی میشن و افکار خودشونو میخوان بزنن به حساب عارفای به نام
به هر روی زیباست.
این شعر که قطعاً از مولانا نیست اما مهمتر مفهومشه که از نظر من درست نیست. اینکه انسان جایگاه و مأموریت بزرگی در هستی داره شکی نیست اما اینکه تو خدایی و امثال این مفاهیم، از نظر من اشتباهه چون انسان رو دچار یک توهم بیفایده و حتی خطرناک می کنه.
انسان مخلوق خداست و بیش از هر موجودی انرژی خدایی در او وجود داره، ولی خدا نیست. این نظر منه.
هرکس کمی با مولانا آشنایی داشته باشد از مفهوم شعر میتواند درک کند که شعر از مولانا نیست چراکه مولانا انسان را نیازمند وجود انسان کامل میداند (شمس من و خدای من) اما در این شعر انسان را متکی به خود میداند و وی را حقیقت هستی میداند. و البته که قالب شعری کاملا متفاوت با اشعار مولاناست. دلیل اشتباه کردن شاید به خاطر تقلید از سبک شعرگویی مولاناست
سلام وقت بخیر
دوست عزیز
این شعر سروده ی دکتر حجت کامیابی است
کمی تحقیق کنید راجبش متوجه خواهید شد و اطلاعات غلط منتشر نمیکنید..
شاید اقای حیدری هم ازین شعر استفاده کرده باشند در کتابشون با ذکر اینکه این شعر از دکتر کامیابی است
دیگه تحقیق بیشتر به عهده خوانندگان محترم. سپاس
کاش مفهوم شعرو بفهمید
واقعا عالیه منو به وجد میاره توش پراز صنعت ادبیه واستعاره های صوفیانه است کمی به شعرای مولانا شبیه شاید دلیل اشتباهش همین باشه
بله درسته.
درود بهار خانم
خیلی ممنونم از اطلاع رسانیتون
خب معلومه چرا
استفاده از کلمات، ترکیبات و یه جوری چسبیدن به شعر ناب مولوی
ولی خداییش یه چیزایی توی قالب شعر نو نمیگنجه