کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

بیا رو در روی هم ...

اندوه دار من!

راه چشمانت را که گم می کنم

از بیراهه ی «حرف‌ها» وارد نشو

من و تو را واژه سیراب نمی کند

بیا رو در روی هم

به نیت یکی شدن،

خسته شویم!

 

"مینا آقازاده"

 

مجموعه: از من کوچ نکن / ۱۳۸۳/ نشر الهه ناز

برگرفته از وبلاگ الهه الهام



درباره شاعر:

مینا آقازاده متولد 2 مرداد 1357، دارای مدرک دکترای تخصصی در رشته زبان و ادببات فارسی و مدرس دانشگاه است. وی تاکنون دو مجموعه شعر با نام های: "از من کوچ نکن" و "باید ستاره ای روشن کنم" به زیر چاپ برده است.


وبسایت خانم مینا آقازاده:

http://www.minaaghazadeh.com

 

حسادت می کنم

حسادت می کنم

به کودکی که قرار است برایم به دنیا بیاوری

حسادت به آینه ای که ترس تو را از زیبایی خودت به تو می رساند

حسادت می کنم به حماقتم برابر تو

به عشقم نسبت به تو

به فناشدنم در تو

به آنچه از تو می سرایم، که انگار رسوایی ست

به رنجی که در تو می کشم

رنجی که از رنج کِشندگان شیواتر است

غیرت دارم

به صدایت، به خوابت

به حالت دستانت در دست من و تلفظ نامت

...

بر تو غیرت می ورزم

که همواره با تو سخن گفتم بی آنکه شمارگان تو را بدانم

بر تو غیرت می ورزم

چرا که با عشق نفست را می گیرم و تو نمی توانی دوستم بداری

و تو با عشق من خفه می شوی..

...

حسادت می کنم به هر آنچه شادی ات را می افزاید

چرا که تو مرا دوست می داری

حسادت به نبوغ اندامت

به عابران پیاده رو و به آنان که می آیند تا بمانند …

حسادت به قهرمانان و شهیدان و هنرپیشگان….

حسادت به برادرانم فرزندانم دوستانم…

به ماده شیر خفته

به ترانه ها و گله و پارچه ها

به روز که در انتظار توست و شب که در انتظار اویی

به دورترین گذشته ها تا گذشته ها

به کتاب ها و هدیه ها

به زبانت در دهانم

به صداقتم برای تو

و به مرگ…

 

غیرت می ورزم به زندگی باشکوهی که می شود داشته باشیم

به برگ پاییز که بر رویت می افتد

به آبی که منتظر است او را بنوشی

به تابستانی که با عریانی ات آن را اختراع کرده ای

به کودکی که برایم بدنیا خواهی آورد

و کودکی که هرگز نخواهی زاد….

 

"انسی الحاج"

 ترجمه: سودابه مهیجی



برگرفته از مجله الکترونیکی عقربه

دوست داشتن تو

تو

پولدار تر از منی
لباس های گرانقیمت می پوشی
و با ماشین، هر کجا دوست داشته باشی می روی
من اما کافی ست هوا ابری شود
یا به مترو نرسم
و یا زور تلفن ام حتی به تک زنگ نرسد
آن وقت تنها می شوم، تنها می مانم
و مدام غصه می خورم
دوست داشتن ات مثل بوسیدن ماه است
من هیچ وقت نمی توانم ماه را ببوسم !

"بهرنگ قاسمی"

می ترسم چشم بردارم

چقدر صدای دویدنت از کوچه دور شده

می ترسم چشم بردارم و

تلافی تمام قایم باشک های گذشته را

سرم در آورده باشی

می ترسم این زمانه لعنتی

آنقدر بزرگت کرده باشد

که دیگر زیر چادر مادرت جا نشوی

می ترسم دور شده باشی

آنقدر که خودت را

پشت مردی غریبه پنهان کرده باشی

نه! چشم بر نمی دارم

می خواهم تمام ده، بیست، سی، چهل های عالم را

به توان دوستت دارم هایم برسانم

تا خودت را برایم پیدا کنی.


"محسن حسینخانی"


از مجموعه: این عاشقانه‌های کوچک یک روز بزرگ می شوند.

دلتنگی های نبودنت

کاش می توانستم

دلتنگی های نبودنت را شماره کنم

مانند عیدی های کودکی هایم

و صدای مادر را بشنوم:

"آنقدر نشمار... کم می شود!!" 

و من باور کنم

و باز دلتنگی هایم را شماره کنم تا کم شود...

کاش باور کنم.


"ناشناس"


برگرفته از وبلاگ:

http://dokhtareroyaei.blogfa.com/