... پروردگار مهربان من، از دوزخ این بهشت رهایی ام بخش! در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است و هر زمزمه ای بانگ عزایی و هر چشم اندازی سکوتِ گنگ و بی حاصل و رنجزای گسترده ای... در هراس دم می زنم، در بیقراری زندگی می کنم و بهشت تو برای من بیهودگی رنگینی است! هیچ کس، هیچ چیز در اینجا "به خود" هیچ نیست. "بودن من" بی مخاطب مانده است. من در این بهشت، همچون تو در انبوه آفریده های رنگارنگت تنهایم! تو قلب بیگانه را می شناسی که خود در سرزمین وجود بیگانه بوده ای! کسی را برایم بیافرین تا در او بیارامم...
"دکتر علی شریعتی"
پ.ن:
دوم آذر، سالروز تولد بزرگ مرد عرصه ی اندیشه" دکتر علی شریعتی" گرامی باد.
برای همسایه ای که نان مرا ربود ، نان
وبرای دوستی که قلب مرا شکست ، مهربانی
وبرای آنکه روح مرا آزرد ، بخشایش
و برای خویشتن خویش، آگاهی و عشق می طلبم.
دکتر فرهیخته علی شریعتی.
سالروز تولدش گرامی
سپاس نیمای عزیز
مرا کسی نساخت، خدا ساخت، نه آنچنان که کسی می خواست که من کسی نداشتم. کسم خدا بود، کس بی کسان. در باغ بی برگی زادم و در ثروت فقر غنی گشتم و از چشمه ایمان سیراب شدم و در هوای دوست داشتن دم زدم و در آرزوی آزادی سر برداشتم و در بالای غرور قد کشیدم و از دانش طعامم دادند و از شعر شرابم نوشاندند و از مهر نوازشم کردند تا : حقیقت دینم شد و راه رفتنم و خیر حیاتم شد و کار ماندنم و زیبایی عشقم شد و بهانه زیستنم!!
ممنون از این پست.