کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

آمده‌ام که سر نهم ...

آمده‌ام که سر نهم عشق تو را به سر برم

ور تو بگوییم که نی، نی شکنم شکر برم

آمده‌ام چو عقل و جان از همه دیده‌ها نهان

تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم

 

آمده‌ام که ره زنم بر سر گنج شه زنم

آمده‌ام که زر برم، زر نبرم خبر برم

گر شکند دلِ مرا جان بدهم به دل شکن

گر ز سرم کله برد من ز میان کمر برم

 

اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم

اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم

آنک ز زخم تیر او کوه شکاف می کند

پیش گشادتیر او وای اگر سپر برم

 

گفتم آفتاب را گر ببری تو تاب خود

تاب تو را چو تب کند گفت بلی اگر برم

آنک ز تاب روی او نور صفا به دل کشد

و آنک ز جوی حسن او آب سوی جگر برم

 

در هوس خیال او همچو خیال گشته‌ام

وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم

این غزلم جواب آن باده که داشت پیش من

گفت بخور نمی‌خوری پیش کسی دگر برم.

 

"حضرت مولانا"

--------------------------------------------------------


+ 8 مهر، روز بزرگداشت مولانا بر همه پارسی گویان ایران و جهان و عاشقانش گرامی باد.

آدم ها...

آدم ها می آیند

گاهی در زندگی ات می مانند 

گاهی در خاطره ات

آن ها که در زندگی ات می مانند

همسفر می شوند

آن ها که در خاطرت می مانند

کوله پشتیِ تمامِ تجربه آتی برای سفر 

گاهی تلخ

گاهی شیرین

گاهی با یادشان لبخند می زنی

گاهی یادشان لبخند از صورتت بر می دارد

اما تو لبخند بزن

به تلخ ترین خاطره هایت حتی

بگذار همسفر زندگی ات بداند

هرچه بود؛ هرچه گذشت

تو را محکم تر از همیشه و هر روز

برای کنار او قدم برداشتن ساخته است

آدمها می آیند

و این آمدن

باید رخ بدهد

تا تو بدانی

آمدن را همه بلدند

این ماندن است

که هنر می خواهد.


"ناشناس"

 

+ با تشکر از خانم سپیده برای ارسال این متن زیبا

-------------------------------------------------------------------

 

دفتر عشق:

حضور هیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست
خداوند در هر حضوری رازی نهان کرده برای کمال ما
خوشا آن روز که در یابیم راز این حضور را

"ناشناس"


می شود این بار موهایت را من ببافم؟

نازنینم!
می شود این بار موهایت را من ببافم؟
تو که نمی دانی

هر بار که موهایت را باز می کنی

من آن را می بویم.
آخ...
می بینی داری با من چه می کنی؟
با من چه کردی بانو؟!
کم کم دارم آواره چشمهای تو می شوم...

"حاتمه ابراهیم زاده"

 

برگرفته از وبلاگ:

http://pettra.blogfa.com/

--------------------------------------------------------------


پیشنهاد موسیقی: (ترانه های ماندگار)

دانلود آهنگ "رد خون" ، علیرضا افتخاری ، از آلبوم قصه شمع

+ این هم بنظرم یکی از کارهای قشنگ آقای افتخاریه

تو را کنار چه بگذارم

تو را کنار چه بگذارم

که یک­دستی چشم­اندازت

به هم نخورد؟

در آشپزخانه، کتاب شعری

در کتابخانه، گلدان گل

در گلخانه، سنتور هزار زخم

و در شرابخانه ، سجاده­ی آفتاب رو

با این همه زیباترین قاب تو

بستری است

که میان دفترها و گلدان­ها و

سنتورها و سجاده­ها

برایت می­گسترم

می توانی هر منظره را زیبا کنی

اما هشدار!

که قطره خونی در چمنزار

سرخ­تر از قطره خونی بر مخمل سرخ است.

 

"حسین منزوی"

 

برگرفته از وبلاگ:

http://hosseinmonzavi.blogfa.com

بی واژه

سنگی بگذار
بر کلمات من
چراغی روشن کن
دانستم
بی واژه تو را دوست دارم.

 

"محمد شمس لنگرودی"

 

از کتاب: حکایت دریاست زندگی (گزینه اشعار)

مجموعه: لب خوانی های قزل آلای من

------------------------------------------------------------

 

دفتر عشق:

پرندگان پشت بام را دوست دارم
دانه‌هایی را که هر روز برایشان می‌ریزم
در میان آن‌ها
یک پرنده‌ی بی‌معرفت هست
که می‌دانم روزی به آسمان خواهد رفت
و برنمی گردد.
من او را بیشتر دوست دارم.

"گروس عبدالملکیان"

پاییز هیچ حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد

پاییز هیچ حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد
با این‌همه
از منبر بلند باد
بالا که می‌رود
درخت‌ها چه زود به گریه می‌افتند !

"حافظ موسوی"

مثل رودخانه

مثل رودخانه ای که در دریا نیست می شود، ‌در الوهیت نیست شو. خودت را از هستی جدا نپندار، به آن بپیوند. بیشتر و بیشتر در آن فرو برو. ما همچنان بر جدا بودن پافشاری می کنیم و این، تنها عمل غیر دینی ماست. تنها عمل دینی، پافشاری بر یکی بودن است و تو باید آن را به تلاشی آگاهانه تبدیل کنی. آن گاه که بر طلوع خورشید می نگری با آن یکی شو. یک مشاهده گر صرف باقی نمان. بگذار مشاهده گر و مشاهده شونده با هم یکی شوند. آرام آرام مهارت این کار را فراخواهی گرفت. آن گاه وقتی در سایه درختی نشسته ای، می توانی احساس ژرف یکی بودن با خدا را تجربه کنی. این تجربه کوچک می تواند در نهایت تو را به احساس یکی بودن با کل رهنمون کند و تو را به معرفت خدا برساند.


"اوشو"


برگرفته از وبلاگ آقای مهدیار دلکش

http://www.mdelkash.blogfa.com

نزدیک تر به تو

نزدیک تر به تو

خودم را با دریاچه ی کوچکی

اشتباه می گیرم

بیا کنار من

و جای تمام آهوهایی باش

که از لب هایم آب می نوشند.

 

"فرناز خان احمدی"

شهریور 93

---------------------------------------------------------------


دفتر عشق:

تو مرا می خوانی
من تو را ناب ترین شعر زمان می دانم
و تو هم می دانی
تا ابد در دل من می مانی...

تو مرا می فهمی
من تو را می خواهم
و همین ساده ترین قصه یک انسان است.

"ناشناس"

"منبع: نت"          

----------------------------------------------------------


دلنوشت امروز:

خوشبخت ترین آدم ها آنهایی هستند که این جمله را می شنوند:

 عیب نداره عزیزم، با هم درستش می کنیم...

پاییز نام دیگر دلتنگى ست

پاییز نام دیگر دلتنگى ست،
وقتى میان برگ هاى
سرخ و نارنجى اش
خیابان ها شلوغ مى شوند
از عاشقانه هاى دو نفره،
و من خیره به آدم هایى
که از کنارم مى گذرند
مدام تکرار مى کنم
میان همه اینها، چرا تو نیستى ..!؟
چرا از تمام این آدم ها
فقط تو را گم کرده ام ..؟

"مهدى ج.و"


http://jv-mehdi.blogfa.com/

چون صید به دام تو به هرلحظه شکارم

چون صید به دام تو به هرلحظه شکارم / ای طرفه نگارم

از دوری صیاد دگر تاب نیارم / رفته ست قرارم

چون آهوی گم گشته به هر سوی دوانم / رهایی نتوانم

تا دام در آغوش نگیرم نگرانم / آه از دل زارم

از ناوک مژگان چو دو صد تیر پرانی / بر دل بنشانی

چون پرتو خورشید اگر رو بکشانی / وای از شب تارم

در بند و گرفتار بر آن سلسه مویم / خلاص از تو نجویم

از دیده ره کوی تو با اشک بشویم / با حال نزارم

برخیز که داد از من بیچاره ستانی / دردم چو ندانی

بنشین که شرر در دل تنگم بنشانی / لختی به کنارم

تا آن لب شیرین به سخن باز گشایی / خوش جلوه نمایی

ای برده امان از دل عشاق کجایی / تا سجده گزارم

گر بوی ترا باد به منزل برساند / جانم برهاند

ورنه ز وجودم اثری هیچ نماند / جز گرد و غبارم.

 

"مهدی عابدینی"

 -------------------------------------------------------


پیشنهاد موسیقی: (ترانه های ماندگار)

دانلود تصنیف زیبای "صیاد" با صدای علیرضا افتخاری


+ هر چند که بعد از انتخابات 88 و داستان هایی که پیش آمد، آقای علیرضا افتخاری -نمیگم از چشم خیلی ها افتادند!- بلکه از محبوبیتشان کم شد اما خب در اینکه چهره تاثیرگذاری در موسیقی بعد از انقلاب کشور بودند و کارهای زیبایی ارائه کرده اند، شکی نیست. وی در سال 1389 موفق به اخذ نشان چهره ماندگار شد.

از امروز می خوام چند تا از بهترین کارهای علیرضا افتخاری رو برای دانلود اینجا بذارم. بنظرم حتی اونها که با افتخاری و کارهاش به اصطلاح حال نمیکنن فکر کنم این چند تا کار رو که متفاوت هستند بپسندن.

وقتی از دوست داشتن کسی مطمئن نیستی

وقتی از دوست داشتن کسی مطمئن نیستی

حق نداری دستاشو بگیری که به دستات عادتش بدی...

وقتی کسی رو سهم خودت نمیدونی

وقتی موندنی نیستی

حق نداری از آینده ای خوش باهاش حرف بزنی و براش رویا بسازی...

وقتی دلت به موندن کنارش شک داره

حق نداری بهش بگی عشقم!

حق نداری بگی نفسم!

وقتی همیشه دنبال یه حرفی،

بحثی، سندی، بهانه ای هستی که ترکش کنی

حق نداری بهش بگی دوستت دارم!

وقتی به اعتماد کسی تکیه گاه شدی

حق نداری زمینش بزنی!

اگه این حق رو به خودت دادی بدون خیلی...

------------------------------------------------------------------

 

دلنوشت:

زیادی دوستت داشتم!

می دانی اشتباه از کجا بود؟

اشتباه از تو نبود، از من بود!

هر جا رنجیدم، به رویت نیاوردم

لبخند زدم!

فکر کردی درد ندارد، محکم تر زدی...

 

http://faseledar.blogfa.com منبع 


برای امشب سیبی گاز زده ام

برای امشب سیبی گاز زده ام

مرا به زمین نخواهند برد

در ملکوت خواندم نوشته بود جهنم را به من خواهند داد

من اما گاز زدم و این بار فریب تو را خوردم

چه باشکوه فریب تو را خوردم

حالا نوبت توست

تو باید گاز بزنی این سیب شیرین را

نترس!

بهشت را به تو خواهم داد

من مثل تو شیطان نیستم

بهشتی که گرم است و آتشین

بهشتی که عمق دارد

و تو را با خودش خواهد برد

بیا گاز بزن این سیب های لعنتی را

که در دست گرفته ای و می چرخانی

من را به جهنم خواهند برد

و تو بهشتی خواهی بود

از همین لحظه ی ناب...

 

"جمانه حداد"

ترجمه: بابک شاکر

------------------------------------------------------------


یشنهاد موسیقی:

دانلود آهنگ "این زمستونم تموم شد" با صدای علیرضا تلیسچی، سال انتشار 2014

+ علیرضا تلیسچی اگر یه آهنگ خوب خونده باشه همین یه دونه اس! شک نکنید :) ا


زندگى موسیقى گنجشک هاست

و این هم یک ورژن دیگه مشابه شعر قبلی که این هم در نوع خودش زیباست:


زندگى موسیقى گنجشک هاست

زندگى باغ تماشاى خداست... 
زندگى یعنى همین پرواز‌ها، 
صبح‌ها، 
لبخند‌ها، 
آواز‌ها... 
زندگی ذره‌ی کاهیست، که کوهش کردیم، 
زندگی نام نکویی ست، که خوارش کردیم، 
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار، 
زندگی نیست بجز دیدن یار
زندگی نیست بجز عشق، 
بجز حرف محبت به کسی، 
ورنه هر خار و خسی، 
زندگی کرده بسی، 
زندگی تجربه‌ی تلخ فراوان دارد،

دو سه تا کوچه و پس کوچه و اندازه‌ی یک عمر بیابان دارد. 
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم!؟
 
"شاعر: ناشناس"

----------------------------------------------------------


+ این شعر را در خیلی از سایت ها و وبلاگ ها به سهراب سپهری منسوب دانسته اند. اما من یادم نمیاد که در هشت کتاب سهراب و یا در سایتش چنین شعری دیده و خوانده باشم.

در این مورد هم اگر اطلاعی داشتید سپاسگذار می شوم...

-----------------------------------------------------


پ.ن: اخیرا در برخی شبکه های مجازی مثل اینستا گرام این شعر به نام  "مسعود فردمنش" منتشر شده است. اینکه درست هست یا خیر اطلاعی ندارم. با تشکر از خانم شکیبا.

زندگی زیباست چشمی باز کن

زندگی زیباست چشمی باز کن

گردشی در کوچه باغ راز کن

 

هر که عشقش در تماشا نقش بست

عینک بدبینی خود را شکست

 

علت عاشق ز علت ها جداست

عشق اسطرلاب اسرار خداست

 

من میان جسم ها جان دیده ام

درد را افکنده درمان دیده ام

 

دیده ام بر شاخه احساس ها

می تپد دل در شمیم یاس ها

 

زندگی موسیقی گنجشک هاست

زندگی باغ تماشای خداست

 

گر تو را نور یقین پیدا شود

می تواند زشت هم زیبا شود

 

حال من در شهر احساسم گم است

حال من عشق تمام مردم است

 

زندگی یعنی همین پروازها

صبح ها، لبخندها، آوازها

 

ای خطوط چهره ات قرآن من

ای تو جان جان جان جان من

 

با تو اشعارم پر از تو می شود

مثنوی هایم همه نو می شود

 

حرف هایم مرده را جان می دهد

واژه هایم بوی باران می دهد.

 

"شهرام محمدی" (آذرخش)


از کتاب: حوض پر از ماه بود من پر الله

---------------------------------------------------------------


پی نوشت:

شهرام محمدی (آذرخش) یا مولانا !؟

اگر یک سرچ کوچک در گوگل بزنید می بینید که این شعر را هم به نام مولانا و هم شهرام محمدی (آذرخش) ثبت کرده اند! گزینه مولانا به نظرم قطعا منتفی ست. فکرش رو بکن مولانا بگه: کوچه باغ و گنجشک و عینک! اصلا من نمی دونم زمان مولانا عینک بوده!!؟؟ گزینه آقای شهرام محمدی اما شاید درست باشه که آنهم منبع یا مدرک معتبری برای آن نیافتم.

علت انتساب این شعر به مولانا شاید بخاطر این یک بیت باشد که داخل این شعر آمده: علت عاشق ز علت ها جداست / عشق اسطرلاب اسرار خداست. (مثنوی معنوی، دفتر اول)

در هر حال اگر اطلاع موثقی از شاعر این شعر زیبا داشتید، ما را هم در جریان بگذارید. سپاس


پی نوشت2 ، 24 آبان 93:

با سپاس از خانم ویدا وفا:

با عرض سلام خدمت شما، درباره شعرى از شهرام محمدى که گاهى هم در گوگل از مولانا! سرچ میشه، باید بگم شعر از شهرام محمدى هست و در کتاب شعر ایشون که سال ١٣٧٠ چاپ شد بنام حوض پر از ماه بود من پر الله میتونید پیدا کنید، البته یه بیت از مولانا (علت عاشق ز علتها جداست / عشق اسطرلاب اسرار خداست) هم ایشون اضافه کردند.
شهرام محمدى اشعار عارفانه زیادى داره که اکثرا در خانقاه از آن سروده میشد
شرمنده مزاحم وقتتون شدم
ارادتمند، ویدا وفا


پائیز بهاری است که عاشق شده است

زرد است که لبریز حقایق شده است

تلخ است که با درد موافق شده است

شاعر نشدی وگرنه می فهمیدی

پائیز بهاری است که عاشق شده است

 

"میلاد عرفان پور"

----------------------------------------------------------

پ.ن:

فرا رسیدن پاییز، فصل نور و رنگ و شاعرانگی بر همه دوستان نارنیم مبارک...

دل هایتان سرشار از مهر و مهربانی...


تهران، لواسان، روستای امامه، آبان 1392

--------------------------------------------------------------


پیشنهاد موسیقی:

دانلود آهنگ "نگاهم کن" با صدای سام مرسلی، تاریخ انتشار مرداد 1393

پاییز کوچک من

پاییز کوچک من،

پاییز کهربایی تبریزی­ هاست

که با سماع باد

تن را به پیچ و تاب جذبه

تن را به رقص می­ سپرند

و برگ­ های گر گرفته

که گاهی با گردباد

مخروط واژگونه­ ای از رنگ­ اند

و گاه ماهیان شتابانی

در آب­ های باد

£

پاییز کوچک من،

وقت بزرگ باران­ ها

باران، جشن بزرگ آینه­ ها در شهر

باران که نطفه می­ بندد در ابر

حیرت درخت­ های آلبالو را می­ گیرد،

و من غم بزرگ باغچه را

از شادی حقیر گلدان­ ها

زیباتر می­ یابم.

£

پاییز کوچک من،

گنجایش هزار بهار،

گنجایش هزار شکفتن دارد

وقتی به باغچه می­ نگرم

روح عظیم «مولانا» را می ­بینم

که با قبای افشان

و دفتر کبیرش

زیر درخت­ های گلابی

قدم می­ زند

و برگ­های خشک

زیر قدم­هایش شاعر می­ شوند

وقتی به باغچه می­ نگرم

«بودا» حلول می­ کند

در قامت تمام نیلوفرها

وقتی به باغچه می­ نگرم

پاییز «نیروانا» ست

پاییز نی زنی است

که سحر ساده­ ی نفسش را

در ذره­ های باغ

دمیده است

و می ­زند

که سرو به رقص آید

£

پاییز کوچک من

دنیای سازش همه رنگ­ هاست

با یکدیگر

تا من نگاه شیفته­ ام را

در خوش­ترین زمینه به گردش برم

و از درخت­ های باغ بپرسم

خواب کدام رنگ

یا بی رنگی را می­ بینند

در طیف عارفانه­ ی پاییز؟

 

"حسین منزوی"

-----------------------------------------------------------------

پی نوشت:

امروز -اول مهر- مصادف با سالروز تولد زنده یاد حسین منزوی است. (1 مهر 1325 - اردیبهشت 1383) روحش شاد و یادش گرامی.

سرنوشت من

ﺗﻮ اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻦ ﻧﺒﻮدی
ﻋﺸﻖ من!
ﺳﺮﻧﻮﺷﺘﻢ ﺑﻮدی
ﺗﻨﻬﺎ اﻧﮕﻴﺰه ﻣﺎﻧﺪﻧﻢ
در اﻳﻦ واﻧﻔﺴﺎی ﺷﻠﻮغ
در اﻳﻦ زﻧﺪﮔﻲ ﺑﻲ اﻋﺘﺒﺎر

"عباس معروفی"