کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کشتی کاغذی

با نامه های کاغذی ام

کشتی می سازم

ده ها کشتی بادبانی کوچک !

رهایشان می کنم

به همان رودی که می رود

به سمت خانه ی تو !

فقط ترسم از این است

پیش از آنکه نامه هایم را بخوانی

کشتی هایم غرق شوند !

 

 "دیهور انتهورا "

از کتاب: روح من پر کشید

 

برگرفته از وبلاگ:

http://nezhlaoketab.blogfa.com

نظرات 6 + ارسال نظر
بهاران یکشنبه 20 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 12:55 ب.ظ http://baharaneman.mihanblog.com/

من این خیابان را زیاد با تو قدم زده ام

روزی که می آیی

از چنارهای کنار خیابان بپرس...

چند بهار...!؟

چند زمستان...!؟

چند پاییز...!؟

من این خیابان را با تو تنهایی قدم زده ام...

مهتاب یکشنبه 20 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 12:25 ب.ظ

چرا اینجا آیکون گل نداره ؟

یه عالمه گل تقدیمت

بله، نداره متاسفانه که من هم تقدیم به شما بکنم :)

زویا یکشنبه 20 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 11:35 ق.ظ http://royaymah.blogfa.com/

*من کنت مولا فهذا علی مولا*
عید است و غــدیرش ، علی والا است ، علی
دل تشنه عـــــدل است و او دریاست ، علی
جشن است و مبارک ، علی گشته است ، ولی
دنیا همـــه را شادی که مـــــولا است ، علی
غدیر روز اثبات امامت ائمه طاهرین (علیهم السلام) و تجدید بیعت با مهدی (عج)
بر شما مبارک[گل]

دریای غم شنبه 19 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 08:52 ب.ظ http://daryadel2014.blogfa.com

اگر از پایان گرفتن غم هایت نا امید شده ای ، به خاطر بیاور زیباترین صبحی که تا به حال تجربه کرده ای مدیون صبرت در برابر سیاهترین شبی هستی که هیچ دلیلی برای تمام شدن آن نمی دیدی ...
سلام بروزم

خاتون شنبه 19 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 07:40 ب.ظ http://ghobaaar.blogfa.com/

دل به تو دادم که به خونش کشی ؟
خون بکنی تا به جنونش کشی ؟
دل به تو دادم که فریبش دهی ؟
کوهی از اندوه نصیبش دهی ؟

دل به تو دادم که حرامش کنی ؟
آهوی سرگشته به دامش کنی ؟
دل به تو دادم که بسوزانی اش ؟
جامه ای از درد بپوشانی اش ؟

دل به تو دادم که هوایی کنی
بال و پرش چیده و راهی کنی ؟
دل به تو دادم که خرابش کنی؟
تشنه به آغوش سرابش کنی ؟

دل به تو دادم که زمینش زنی
آتش سوزنده به دینش زنی ؟
دل به تو دادم که چنین باختم
خرمن آتش به دل انداختم

پس بده این خون شده ی خسته را
این صدف خالی بشکسته را
نیست دگر در صدفش دانه ای
سنگ شده در کف دیوانه ای


بتول مبشری

مهرنوش شنبه 19 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 09:41 ق.ظ

سلام خواننده خاموش که گاهی با سبدش میاید و کلی هم همراهش میبرد را در این روز متفاوت پاییزی پذیرا باشید.ببینم می توانم در دل این تفاوت ِ تفاوتی شگفت انگیز بیافرینم!

سلام خانم مهندس.
قدم شما روی چشم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد