می خواهم ببوسمت
اگر این شعر های شعله ورم دهانی بگذارند
می خواهم دستت را بگیرم
اگر که دست دهد این دست این قلم
دستی بگذارند
اینان به نوشتن از تو چنان معتادند
که مجسمه ها به سنگ
و سربازان
به خیالات پیروزی...
"محمد شمس لنگرودی"
18 دی 1387
از کتاب: حکایت دریاست زندگی (گزینه اشعار)
هین کژ و راست میروی ، باز چه خورده ای ؟ بگو
مست و خراب میروی ، خانه به خانه کو به کو
با که حریف بوده ای ؟ بوسه ز که ربوده ای ؟
زلف که را گشوده ای ؟ حلقه به حلقه مو به مو
مولانا