این جا کسی است پنهان دامان من گرفته
خود را سپس کشیده پیشان من گرفته
این جا کسی است پنهان چون جان و خوشتر از جان
باغی به من نموده ایوان من گرفته
این جا کسی است پنهان همچون خیال در دل
اما فروغ رویش ارکان من گرفته
این جا کسی است پنهان مانند قند در نی
شیرین شکرفروشی دکان من گرفته
جادو و چشم بندی چشم کسش نبیند
سوداگری است موزون میزان من گرفته
چون گلشکر من و او در همدگر سرشته
من خوی او گرفته او آن من گرفته
در چشم من نیاید خوبان جمله عالم
بنگر خیال خوبش مژگان من گرفته
من خسته گرد عالم درمان ز کس ندیدم
تا درد عشق دیدم درمان من گرفته
...
"مولانا"
دیوان شمس / غزلیات
خط از خانم مریم اماموردی
وبلاگتون فوق العاده است فوق العاده، واقعا لذت بردم
هیچ وقت نتونستم با شعرهاش یه ارتباط منطقی برقرار کنم.
ناخوش او خوش بو در جان من
جان فدای یار دل رنجان من