«بهترین شعرهایی که خواندهام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-
درباره من
نام: نیما، .....................................................
متولد: 9 اسفند 54، ........................................
محل سکونت: تهران، .......................................
وضعیت تاهل: متاهل .......................................
ایمیل: nima_m406[at]yahoo[dot]com
...................................................................
در میان باور همه که کوچه های عشق خالی از تک درخت های عاشق است، من درختی یافته ام که هر روز بر روی پیکره اش مشق عشق با نوک مهر می زنم، در میان باور همه که می گویند اگر از عشق بگویی سکوتی مبهم تو را قورت خواهد داد، ولی من با فریاد عشق در میان این کوچه باغ پر هیاهو فریاد زدم، فریاد زدم که دوستت دارم ای ستاره همیشه مهتابی من، چرا که در این کوچه ها تنها پروانه ها قدم می گذارند که رقص شاپرکها را به وادی عشق تنها به عشق هایی مثل تو تقدیم کنند. و به راستی که عجب رنگارنگ شدن از طبیعت عشق قشنگ است...
...................................................................
ادامه...
از
بلندی موهایت فهمیده ام چند
وقت است تو
را نوازش نکرده ام! گناه از
کوتاهی انگشتان من است که
بشکنند که
بند بند با دیوار این سلول بر سرم بریزند که
قلم شوند و روزگارم
را سیاه کنند.
سلام اینجا عالیه!!!
فقط اگه میشه اشعار مهدی اخوان ثالث هم بذارید
در مکان بیشتر منیر حسینی بخوانید
www.facebook.com/profile.php?id=570653659614253&ref=ts&fref=ts
موجها از ساحل دور میشوند
موجها به ساحل نزدیک میشوند
و من فکر میکنم آدم ها هم
از همان راهی که می روند، برمی گردند
"لیلا کردبچه"
خیلی قشنگ بود...
ﭼﺮﺍ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺩﺍﺩ ﺍﯾﻦ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ
ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﺵ ﻗﻄﻊ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﯾﺶ ﺗﻴﺮ ﻣﻲ ﻛﺸﻨﺪ ؟!
ﭼﺮﺍ ﮐﺴﯽ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ
ﮔﻞ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﺪﺍﻡ ﺭﻧﮓ ﺧﺸﮑﺸﺎﻥ ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﻣﺪﺍﺩ ﻫﺎﯼ ﺁﺑﯽ ﺁﺳﻤﺎﻥ
ﺩﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﺑﺎﻝ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺪﺍﻡ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ
- ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻱ ﻣﺮﺩﻩ
ﭼﺮﺍ ﻣﻨﻄﻖ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﻲ ﺭﻳﺰﻧﺪ ؟ !-
ﺣﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺯﻣﯿﻦ ﺑﯽ ﺟﻬﺖ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ
ﺁﺩﻡ ﻫﺎ
ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺷﻬﺮﺷﺎﻥ ﺭﺍ
ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺗﻌﻄﯿﻠﯽ ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﻨﺪ
ﺣﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻣﯿﻠﻪ ﻫﺎ ﺩﻫﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ
ﻭ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ...............
........................ ﺑﯿﺮﻭﻥ
- ﻧﮑﻨﺪ
ﺍﻣﺮﻭﺯ
ﻫﺮﺍﺗﻔﺎﻗﻲ
ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ
.
.
ﺑﻴﻔﺘﺪ -
ﺍﻣﺮﻭﺯ
ﻛﻪ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺮﻕ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﻫﻢ
ﺗﺮﺳﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﻴﺪ
ﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﮔﻠﻮﯼ ﮔﻨﺠﺸﮑﯽ ﺟﯿﻎ ﻣﻲ ﻛﺸﻢ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﯽ ﺷﯿﺸﻪ ﺍﯼ
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ !
- ﻛﺴﻲ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺩﺍﺩِ ﻓﺮﺩﺍ ﻧﻤﻲ ﺭﺳﺪ –
ﻣﻨﯿﺮﻩ ﺣﺴﯿﻨﯽ
همهی داشتههام
شده نداشتن دستهات
همهی من
یعنی نبودن تو
عباس معروفی