تو بر میگردی
همه چیز
از نبودن تو
حکایت میکند
به جز دلم
که همچون
دانه ای در تاریکی خاک
در انتظار
بهار میتپید،
تو بر میگردی،
میدانم ...
از تولد و
مرگ
زود آمدی
و دلم،
ناگهان پر از تو شد.
و این درد
شیرینی بود
دردی چونان
درد زادن
نه به سرعت
بلکه کم کم،
از دلم رفتی
و جهان
ذره ذره از
تو خالی شد
و این درد
تلخی بود
دردی چونان
درد مُردن ...
"آنتوان دوسنت اگزوپری"
خواهش میکنم.
وبلاگ فوق العاده ای دارین از خوندن شعرایی ک گذاشتین سیر نمیشم