تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدینسان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب
تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند، آنگاه
چه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شب
تماشاییست پیچ و تاب آتش، آه خوشا بر من
که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی جانا
چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
که این یخ کرده را از بی کسی، ها می کنم هرشب
تمام سایه ها را می کشم در روزن مهتاب
حضورم را زچشم شهر حاشا می کنم هر شب
دلم فریاد می خواهد ولی در گوشه ای تنها
چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی!
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب.
"محمد علی بهمنی"
بسیار بسیار بسیار زیبا!
این شعر با صدای همایون شجریان زیباتر شده ،اگه گوش نکردید حتما از دست ندید
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی!
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب...
بسیار زیبا و دلنشین بود
ای حضور پریروز بَدَوی!
ای که با یک پرش
از سر شاخه تا خاک
حرمت زندگی را طرح می ریزی!...
من
پس از رفتن تو لب شط
بانگ پاهای تند عطش را می شنیدم
بالِ حاضر جواب تو
از سوال فضا پیش می افتد
آدمی زاد
طومار طولانی انتظار است،
ای پرنده ، ولی تو
خال یک نقطه
در صفحه ى ارتجال حیاتی...
Sohrab Sepehri
برگرفته از دفتر: ما هیچ ما نگاه، شعر: اینجا پرنده بود