پش از آنکه
واپسین نفس را برآرم
پیش از آنکه
پرده فرو افتد
پیش از
پژمردن آخرین گل
بر آنم که
زندگی کنم
بر آنم که
عشق بورزم
برآنم که
باشم
در این جهان
ظلمانی
در این
روزگار سرشار از فجایع
در این دنیای
پر از کینه
نزد کسانی که
نیازمند منند
کسانی که
نیازمند ایشانم
تا دریابم ،
شگفتی کنم ، باز شناسم
که می توانم
باشم ، که می خواهم باشم
تا روزها بی
ثمر نماند
ساعت ها جان
یابد
لحظه ها گران
بار شود
هنگامی که می
خندم
هنگامی که می
گریم
هنگامی که لب
فرو می بندم.
"مارگوت بیکل"
وبلاگ بسیار زیبایی دارین.تبریک میگم
زیبا بود ممنون
و چه زیباست این شعر با صدای شاملو.... تشکر
برگردان استاد شاملو
سلام
فکر میکنم ترجمه ی مرحوم شاملو بود!
جسارتا پیشنهاد می کنم به مترجم اثر ههم اشاره کنی! چراکه ترجمه با انتخاب درست و به جای کلمات اثر رو برای من پارسی زبان خواندنی تر می کنه.
سپاس.
خیلی زیبا بود