کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

غم نان اگر بگذارد...

از دستهای گرم تو

کودکان توامان آغوش خویش
سخن ها می توانم گفت
غم نان اگر بگذارد.
نغمه در نغمه درافکنده
ای مسیح مادر، ای
خورشید!
از مهربانی بی دریغ جانت
با چنگ تمامی ناپذیر تو سرودها می توانم کرد
غم نان اگر بگذارد.
***
رنگ ها در رنگ ها دویده،
ای مسیح مادر ، ای خورشید!
از مهربانی بی دریغ جانت
با چنگ تمامی نا پذیر تو سرودها می توانم کرد
غم نان اگر بگذارد.
***
چشمه ساری در دل و
آبشاری در کف،
آفتابی در نگاه و
فرشته ای در پیراهن
از انسانی که توئی
قصه ها می توانم کرد
غم نان اگر بگذارد.

 

"احمد شاملو"

نظرات 10 + ارسال نظر
شاهرغ شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 09:38 ب.ظ

شما میخاین با این مزخرفات با شاملو مقابله کنید؟؟
شاملو شاعر که نبود! شاملو یک آدم عملگرا بود که به اجبار شعر هم میگفت . شعر فقط بخش کوچکی از شاملو بود.اما برای شما سرودن یک مصراع اوج خاسته ست. شما همه نوکر پتیارگان هستین . پاشید برید دنبال کارتون .

شهریار چهارشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 06:02 ب.ظ

برگردان این شعر زیبا را استاد ناصر رزازی خواننده بزرگ کورد سالها پیش با اسم خه می نان خوانده ...خیلی زیبا و تاثیر گذار است

شیوا چهارشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 12:23 ب.ظ http://www.blogfa.com

سلام
من عاشق ترانه های احمدشاملو باصدای خودش هستم بخصوص بخصوص پریا ترانه وصدای فروغ فرخزادم خیلی دووووووووووووست دارم

سمفونی آغاز یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:13 ق.ظ http://samfonieaghaz.blogfa.com/

بـی جهـت

بـی آنکــــه بـدانـــــم

چـه مـی خـواهــــم بنـویســم

کـاغــــذی بـرداشتـــم

و قلمــی

پشـت ِ میـــز نشستــم

دستـــانـــــم زیــر چـانـــه ام

و

بـه تــو فکـــــر کــردم

تمـــــــــام ِ شـب را





"حـامــــد گلشــاهـی"

سمفونی آغاز جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 07:42 ب.ظ http://samfonieaghaz.blogfa.com/

می توانستم شاعری باشم ولگردِ قمارخانه های بوینس آیرس

مَحفِل نشینِ خواب و زن و امضاء وُ اعتیاد.

نوحه سرایِ گذشته های مُرده ،گذشته های دور ، گذشته های گیج.

اما تا کی... ؟

از امروز گفتن وُ برای مردم سرودن دشوار است،

و ما می خواهیم از امروز و از اندوهِ آدمی بگوییم

و غفلتی عظیم که آزادی را از شما ربوده است.

می توانستم شاعری باشم بی درد، پُرافاده، خودپسند،

پرده بردارِ پتیارگانی که بر ستمدیدگانِ ترس خورده حکومت می کنند.

می دانم! گلوله را با کلمه می نویسند،

اما وقتی که از کلمات شَقی ترین گلوله ها را می سازند،

چاره چریکی چون من چیست؟


کلمات راهگشایِ آگاهیِ آدمی ست

و ما نیز سرانجام بر سر ِ معنایِ زندگی متحد خواهیم شد:

کلمه، کلمه نجات!

مردم ، ترانه ای از این دست می طلبند ...

" ارنستو چگوارا "

سرو چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:28 ب.ظ http://www.gharargahedelam.blogfa.com

انتخاب بی نظری بود

هلیا چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:54 ب.ظ http://baharaneman.mihanblog.com/

و من همه جهان را در پیراهم گرم تو خلاصه کردم مادر

هلیا چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:52 ب.ظ http://baharaneman.mihanblog.com/

غم نان و غم نان و غم نان

atefeh چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:26 ب.ظ http://atefeh2012.loxchat.com

وقتی که باران با بی رحمی به شیشه میکوبد



در خود جمع میشوم



خدایا قول داده بودی امشب باران نبارد



آخر من...



امشب...



بغض هایم را به آسمان سپرده بودم...



انگار سنیگن بود که...



آسمان به آن بزرگی هم



طاقت نیاورد...



و این شب سیاه



امتداد سرمه ایست



که به چشمانم کشیده ام...

گلچین چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:55 ق.ظ http://golchin.blogfa.com/

سلام
اغا
من مردم و زنده شدم
واقعا شعراتون همهشون گلچین هستن
همشونو میخونم الان یه ساله هر روز به عشق یه شعر تازه هر روز سر میزنم بهتون
یعنی یه روز اپ نمیکنین از دست رفتم هااااااااا
خارق العادست این اهنگتون هم
میشه برام بفرستینش
منم هر از گاهی مینویسم ولی چرت و پرت

یکیشو براوتن میذارم اینجا

من مانده ام و وسعتی از کاغذهای سپید
پریشان تر از باد
پر از رنج هایی که یکی یکی کاغذهایم را مچاله میکند
کجا بروم
این درد را تا کی با خود به دوش بکشم
شانه هایم دارند خفه میشوند

دلم معجزه ی میخواد
معجزه ای به نام دوست
دوستی از جنس خاک سرخ


بالاخره در اخر ازتون ممنونمم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد