در وجود هر کس
رازی بزرگ نهان است.
داستانی،
راهی ،
بیراههیی،
طرح افکندن این راز
-راز من و راز تو، راز زندگی-
پاداش بزرگ تلاشی پُر حاصل است.
"مارگوت بیکل"
ترجمه: احمد شاملو
---------------------------------------------------------------
دفتر عشق:
این روزها به یک چیز می اندیشم…
به تو و دستهایت
که عطرش را
جا گذاشتهای
لابه لای
انگشتانم.
می ترسم
این زمستان
به دیدنم نیایی
برای گرم
کردن ِ دستانم
!
مهربانم!
امشب
به رویایم
بیا،
برای بیرون
کردن ِ تردید
از خانه ی
ذهنم.
"شعر از: نارمیلا"
این بار که از زیر داربست انگور و ماه
برمی گردی
دستمالی بیاور
هیچ می دانستی
مهربانی ام دارد خاک می خورد!؟
یا هیچ می دانستی
دوستت که دارم
زیباتری؟
.
.
.
ما دیر به دنیا آمده ایم
که زود به زود خسته می شویم
قدیم ها دنیا روی دور تند نبود
قدیم ها می شد عاشق شوی
خیر نبینی
سال ها بعد خسته شوی
نه که خیرندیده باشی از همان سر
و چنگ بیندازی به هر سلامی
تا بل خستگی هایت را بتکانی
تناسخ است یا تکامل؟
که در سی سالگی
هزار سال زندگی کرده ایم!؟
.
.
مهدیه لطیفی
دلم می سوزد
برای زکریا
که تو را ندیده مُرد
تمام بوته های انگور جهان
از چشم های تو آب می خورند
.
.
.
مهدیه لطیفی
واقعا زیبا بود....
سلام وقت شما هم بخیر.../
برای درخت ها
عشــــــــق
همیـــــشه " نافــــرجام" است !
به آســـــــــمان هم که برسند
به همــــــــدیگر
نمی رســـــند
مگر اینکه
" تبــــــــر " کاری کند ..!!
شرمنده کردی آقا نیمای عزیز
غافلگیر شدم.....ممنون.
--------------------------------
راز ِ من نامت بود
در میان الفبای کهن.
ندانستم که عشق
کهن ترین درخت ِ بارور ِ من است
در میان شصت و دو بلوط!
راز ِ من
تو هستی و دستهایت ، چشمهایت
که محرم ترینند برای آغوشم!
تو
عشق ِ تو
جاودانه در من شعله می کشد
می سوزاند و می سازد...
عشقی مدام !
(نارمیلا)
با سلام ضمن آرزوی قبولی طاعات وعبادات به ما افتخار دهید وبه وبمان سر بزنید و لطف کنید برای استفاده ار امکانات آن در آن عضو شوید
بیراهه رفته بودم
آن شب
دستم را گرفته بود و می کشید
زین بعد همه عمرم را
بیراهه خواهم رفت
"حسین پناهی"