مورچه ای را
از خانه اش دور می کنم
و گرسنگی را
به دنیا برمی گردانم
دستم را تا
آرنج در دهانم فرو می برم
و خودم را
چون پیراهنی
پشت رو می کنم.
اگر تو بخواهی
نامت را بید می گذارم
و در سایه ات
روشن و خاموش می شوم.
"غلامرضا بروسان"
از کتاب: مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است