من از آن روز که در بند توام آزادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
همه غمهای جهان هیچ اثر مینکند
در من از بس که به دیدار عزیزت شادم
خرم آن روز که جان میرود اندر طلبت
تا بیایند عزیزان به مبارکبادم
من که در هیچ مقامی نزدم خیمهی اُنس
پیش تو رَخت بیفکندم و دل بنهادم
دانی از دولت وصلت چه طلب دارم؟ هیچ!
یاد تو مصلحت خویش ببرد از یادم
به وفای تو کزآن روز که دلبند منی
دل نبستم به وفای کس و در نگشادم
تا خیال قد و بالای تو در فکر منست
گر خلایق همه سَروَند، چو سرو آزادم
به سخن راست نیاید که چه شیرین سخنی
وین عجبتر که تو شیرینی و من فرهادم
دستگاهی نه که در پای تو ریزم چون خاک
حاصل آنست که چون طبل تهی پربادم
مینماید که جفایِ فَلَک از دامنِ من
دستْ کوته نکند تا نَکَند بنیادم
ظاهر آنست که با سابقهی حُکم اَزَل
جَهد سودی نکند، تن به قضا دردادم
ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم؟
داوری نیست که از وی بستاند دادم
دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفت
وقت آنست که پُرسی خبر از بغدادم
هیچ شک نیست که فریاد من آن جا برسد
عجب ار صاحب دیوان نرسد فریادم
سعدیا! حب وطن گر چه حدیثیست صحیح
نتوان مُرد به سختی که من این جا زادم
"غزل از: سعدی"
--------------------------------------------------------------
+ اول اردیبهشت هر سال در تقویم ایرانی روز بزرگداشت شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی، شاعر و نویسنده پارسی گوی ایران زمین، نام گرفته است. این روز را گرامی میداریم.
سلام خسته نباشید، سایت زیبا و با مطالب جالبی دارید، خوشحال میشیم باهم تبادل لینک داشته باشیم.
در صورت تمایل میتونید لینک خودتون رو داخل لینکدونی سایت دارالترجمه رسمی قلم اول ، بصورت رایگان ثبت کنید.
در صورت تمایل برای تبادل لینک به آدرس زیر مراجعه کنید.
http://www.ghalameavval.com/links
شاعر بله، ولی چرا عارف؟
ممنون از حسن توجه و نگاه نکته بین شما دوست گرام
اصلاح شد
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی.