دوباره به من دروغ بگو
بگو که
رویاهایت
میان مرگ و
من
پرسه نمیزند
تنات را چند
بار خلاصه کردهای
میان تن آب و
طناب؟
چند بار مرد
شدهای
به مرگ فکر
کردهای
چند بار به
من
به پیراهنام
که نباشد
دروغ بگو
قهرمان
مگر یک مرد
چقدر میتواند
راست بگوید؟
"ناهید عرجونی"
قهوهای موها و
شرابی لبهایم
برای این شبنشینی کافیست
حالا فقط مانده
باد بیاید
حواس روسریام را پرت کند و
پیراهنم را به بازی بگیرد
تا تو
شعر تازهات را
کامل کنی
:::
گاهی سرزده
دیوانهوار
کوتاه
به دیدنم بیا
رگبار بهار باش ...
انسیه موسویان
مثل همیشه بی نظیر... و تازهـ...