کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

عشق از نگاه خلیل جبران

هر زمان که عشق اشارتی به شما کرد در پی او بشتابید ، هرچند راه سخت و ناهموار باشد.
و هر زمان بالهای عشق شما را در بر گرفت خود را به او بسپارید ، هر چند که تیغهای پنهان در بال و پرش ممکن است شما را مجروح کند.
و هر زمان عشق با شما سخن گوید او را باور کنید ، هرچند او رویاهای شما را چون باد مغرب درهم کوبد و باغ شما را خزان کند. زیرا عشق چنانکه شما را تاج بر سر می‌نهد به صلیب نیز می‌کشد.
و چنانکه شما را می‌رویاند شاخ و برگ شما را هرس می‌کند
و چنانکه تا بلندای درخت وجودتان بالا می‌رود و ظریفترین شاخه های شما را که در آفتاب می رقصند نوازش می‌کند.
همچنین تا عمیق‌‌ترین ریشه‌های شما پایین می‌رود و آنها را که به زمین چسبیده‌اند تکان می‌دهد.
عشق شما را چون خوشه‌های گندم دسته می‌کند.
آنگاه شما را به خرمن کوب از پرده خوشه بیرون می‌آرود.
و سپس به غربال باد دانه را از کاه می‌رهاند.
و به گردش آسیاب می سپارد تا آرد سپید از آن بیرون آید.
سپس شما را خمیر می‌کند تا نرم و انعطاف پذیر شوید ، و بعد از آن شما را بر آتش مقدس می‌نهد تا برای ضیافت مقدس خداوند نان مقدس شوید.

عشق با شما چنین رفتار می‌کند تا به اسرار قلب خود معرفت یابید و بدین معرفت با قلب زندگی پیوند کنید و جزیی از آن شوید.

...


"عشق / از کتاب پیامبر / جبران خلیل جبران / ترجمه حسین الهی قمشه‌ای"

-----------------------------------------------------------


متن کامل در ادامه مطلب

هر زمان که عشق اشارتی به شما کرد در پی او بشتابید ، هرچند راه سخت و ناهموار باشد.
و هر زمان بالهای عشق شما را در بر گرفت خود را به او بسپارید ، هر چند که تیغهای پنهان در بال و پرش ممکن است شما را مجروح کند.
و هر زمان عشق با شما سخن گوید او را باور کنید ، هرچند او رویاهای شما را چون باد مغرب درهم کوبد و باغ شما را خزان کند. زیرا عشق چنانکه شما را تاج بر سر می‌نهد به صلیب نیز می‌کشد.
و چنانکه شما را می‌رویاند شاخ و برگ شما را هرس می‌کند
و چنانکه تا بلندای درخت وجودتان بالا می‌رود و ظریفترین شاخه های شما را که در آفتاب می رقصند نوازش می‌کند.
همچنین تا عمیق‌‌ترین ریشه‌های شما پایین می‌رود و آنها را که به زمین چسبیده‌اند تکان می‌دهد.
عشق شما را چون خوشه‌های گندم دسته می‌کند.
آنگاه شما را به خرمن کوب از پرده خوشه بیرون می‌آرود.
و سپس به غربال باد دانه را از کاه می‌رهاند.
و به گردش آسیاب می سپارد تا آرد سپید از آن بیرون آید.
سپس شما را خمیر می‌کند تا نرم و انعطاف پذیر شوید ، و بعد از آن شما را بر آتش مقدس می‌نهد تا برای ضیافت مقدس خداوند نان مقدس شوید.

عشق با شما چنین رفتار می‌کند تا به اسرار قلب خود معرفت یابید و بدین معرفت با قلب زندگی پیوند کنید و جزیی از آن شوید.

امّا اگر از ترس بلا و آزمون ، تنها طالب آرامش و لذتهای عشق باشید ، خوشتر آنکه عریانی خود بپوشانید و از دم تیغ خرمن کوب عشق بگریزید ،
به دنیایی که از گردش فصلها در آن نشانی نیست ، جایی که شما می‌خندید امّا تمامی خنده خود را بر لب نمی‌آورید و می‌گریید امّا تمامی اشکهای خود را فرو نمی ریزید.
عشق هدیه ای نمی‌دهد مگر از ذات گوهر خویش و هدیه ای نمی‌پذیرد مگر از ذات گوهر خویش.
عشق نه مالک است و نه ملکوت زیرا عشق برای عشق کافیست.
وقتی که عاشق می‌شوید می‌گویید خداوند در قلب من است بلکه می‌گویید من در قلب خداوند جای دارم.
و گمان می‌کنید که زمام عشق در دست شماست ، بلکه این عشق است که اگر شما را شایسته ببیند حرکت شما را هدایت می‌کند.
عشق را هیچ آرزو نیست مگر آنکه به ذات خویش در رسد.
اماّ اگر شما عاشقید و آرزویی می‌جویید ، آرزو کنید که ذوب شوید و همچون جویباری باشید که با شتاب می‌رود و برای شب آواز می خواند.
آرزو کنید که رنج بیش از حد مهربان بودن را تجربه کنید
آرزو کنید که زخم خورده فهم خود از عشق باشید و خون شما به رغبت و شادی بر خاک ریزد.
آرزو کنید سپیده دم بر خیزید و بالهای قلبتان را بگشایید و سپاس بگویید که یک روز دیگر از حیات عشق به شما عطا شده است.
آرزو کنید که هنگام ظهر بیارامید و به وجد و هیجان عشق بیانیشید.
آرزو کنید که شب هنگام با دلی حق‌شناس و پرسپاس به خانه باز آیید و به خواب روید ، با دعایی در دل برای معشوق و آوازی بر لب در ستایش او.

"عشق / از کتاب پیامبر / جبران خلیل جبران"


نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:02 ق.ظ

سلام دوست عزیز ممنون که با قدمت وبمو گلبارون کردی
چه ضیافتی.........

وب قشنگی داری بازم خوشحال میشم بهم سر بزنی

جعفریان پنج‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:19 ب.ظ http://aabaan.blogfa.com

درود جناب اسماعیلی

من به نوشته های جبران خیلی علاقه دارم و چند تا از کتاب هاشم دارم

خیلی دلنشین می نویسه

گزینش خوبی داشتید سپاسگزارم

شاد زی

حمید سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 04:48 ب.ظ

سلام جمله زیر باید ویرایش شه :
وقتی که عاشق می‌شوید ""می‌گویید"" خداوند در قلب من است بلکه می‌گویید من در قلب خداوند جای دارم.

""میگویید"" باید بشه ""مگویید""

خیلی خوش سلیقه اید.

شهلا سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:57 ب.ظ http://nostalgia53.blogfa.com

مولانا می فرماید: عشق چیزی نیست جز تنفس خداوند که با هر دم و بازدم تو را به درون کشیده و سپس به بیرون می راند...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد