کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

نیلوفر آبی بودن

دروغ گفته‌ام اگر بگویم
جهان به زیبایی قصه‌های کودکی‌ست،
پینوکیو، یک روز آدم می‌شود،
کفشِ بلور، همیشه با سایزِ پای سیندرلا جور در می‌آید
و شاه‌زاده‌ای، از راه می‌رسد
تا به بوسه‌ای، سفیدبرفی را از خوابِ جادو بیدار کند.


دروغ گفته‌ام اگر بگویمت
که در همین‌دم
دختری سیزده‌ساله
تنش را چوبِ حراج نمی‌زند در کنار خیابان
و مردی تبخیر نمی‌کند
واپسین نفس خود را
بر تکه‌ای زرورق


ما در گردبادی از زخم زنده‌گی می‌کنیم
و وزنه‌های حقیقت به پای رؤیاهامان
زنجیر شده‌اند،
اما زنده‌گی آدامسی نیست که با بی‌مزه شدن
بتوانیم بر سنگ‌فرش خیابان تـُفش کنیم!
ما موظف به نیلوفرِ آبی بودنیم
چه در مُردآبِ لجن بسته،
چه در آب‌نمای یک پارک
باید گل کنیم و عطر بپاشیم
وگرنه عفونت، جهان را ویران خواهد کرد


به تو دروغ نمی‌گویم،
ما همان‌طور که به قله‌ها می‌اندیشیم
در حال فرو رفتنیم
اما با "دوست داشتن تو"
رویشِ جفتی بال را حس می‌کنم
بر شانه‌های خود

 

"یغما گلرویی"

از کتاب: باران برای تو می بارد


+ رنگ آبی، بخش‌هایی است که در کتاب حذف شده!

--------------------------------------------------------------


پی نوشت (91.05.25):

سلام به همه دوستان عزیز. چند هفته‌ی اخیر بخاطر مشغله زیاد کاری، فرصت رسیدگی به وبلاگ و پاسخ به کامنتهای دوستانی که همیشه به من لطف داشته و دارند رو نداشتم. عذر من رو از این بابت بپذیرید.

از فردا تعطیلات تابستانی ما به مدت دو هفته شروع میشه و عازم سفریم. شاید در این مدت نتونم به اینجا سر بزنم. انشاا... تا بعد از تعطیلات....

در پناه حق

نظرات 23 + ارسال نظر
alibinam37 یکشنبه 9 آذر‌ماه سال 1399 ساعت 02:41 ب.ظ

از قشنگ ترین شعر هایی که تو عمرم خوندم ♥️

AMIR جمعه 24 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 06:59 ق.ظ

این درست تر
دروغ گفته‌ام اگر بگویم
جهان به زیبایی قصه‌های کودکی‌ست،
پینوکیو یک روز آدم می‌شود،
کفشِ بلور همیشه با سایزِ پای سیندرلا جور در می‌آید
و شاه‌زاده‌ای از راه می‌رسد
تا به بوسه‌ای سفیدبرفی را از خوابِ جادو بیدار کند…
دروغ گفته‌ام اگر بگویمت
که در همین‌دم
دختری سیزده‌ساله
تنش را چوبِ حراج نمی‌زند در کنار خیابان
و مردی تبخیر نمی‌کند
واپسین نفس خود را
بر تکه‌ای زرورق…
ما در گردبادی از زخم زنده‌گی می‌کنیم
و وزنه‌های حقیقت به پای رؤیاهامان
زنجیر شده‌اند،
اما زنده‌گی آدامسی نیست که با بی‌مزه شدن
بتوانیم بر سنگ‌فرش خیابان تـُفش کنیم!
ما موظف به نیلوفرِ آبی بودنیم
چه در مُردآبِ لجن بسته،
چه در آب‌نمای یک پارک…
باید گل کنیم و عطر بپاشیم
وگرنه عفونت، جهان را ویران خواهد کرد…
به تو دروغ نمی‌گویم،
ما همان‌طور که به قله‌ها می‌اندیشیم
در حال فرو رفتنیم…
اما با دوست داشتن تو
رویشِ جفتی بال را حس می‌کنم
بر شانه‌های خود . . .

سپاس دوست عزیز
متن شما را جایگزین کردم.

آرمیتا شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:28 ق.ظ

عالی بود
با اجازتون من اینو میزارم صفحه فیس بوکم.

شهلا. م سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:50 ب.ظ http://nostalgia53.blogfa.com

سلام. دعوتید به خواندن یک دوبیتی! تا چه قبول افتد و چه در نظر آید....![گل]

شهرزاد یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:12 ق.ظ http://honelooloo.blogfa.com

سلام، متاسفانه مشکل روزنامه ها و مجلات همینه. به خاطر محدودیت هایی که دارن کلمات و متن رو فدا می کنن، قاعده می گه کلمه ای مثل "به نام" در صوررتی که معنای شروع کلام با اسم خدا رو داره باید با نیم فاصله بیاد چون در غیر این صورت به معنای " مشهور " و " معروف " خواهد بود."آن ها" و "به دلیل" جدان،"به جز" از موارد گرته برداری شمرده می شه و بهتره واژه ی جایگزینشو بیارید و شکل صحیح داوود هم همینه و حذف یکی از واو ها به منزله ی غلط مصطلحه بنا بر این اشکالی نداره به هر دو صورت بیاد.
این وبم اصلا کوه نوردی نبود!

سعدیه پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:29 ق.ظ http://http:/salammehraban.blogfa

دیگه قصد داشتم یه صورت جدی به ننوشتنت اعتراض کنم که پی نوشت رو خوندم خدا بهت رحک کرد دوست شعر دوست سفر خوش

نارمیلا یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:18 ق.ظ http://narmila.blogfa.com/

مثل همیشه زیبا خواندم این عاشقانه را


تعطیلات خوش بگذره

مرضیه منصوری شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:05 ق.ظ http://mansourivash.blogfa.com

«مثل پرنده‌ای / چنان می‌زنی، در مشت/ که
قلبی در سینه/ آی زندگی/ می‌ترسم چشم بگذارم/ پریده باشی./»

زهره پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:24 ق.ظ

گمم نمن
در گوشه ای از حافظه ات آرام می نشینم
فقط بگذار بمانم

جعفریان دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:02 ق.ظ http://sisakht-tourism.blogfa.com

درود جناب اسماعیلی
بسیار زیبا بود
امیدوارم سفرتون همراه با زیبایی و شادمانی باشه
در پناه خدا

roya یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:17 ب.ظ http://www.romantick.blogfa.com

سلام نیما جان
انشاالله تعطیلات خوش بگذره

سروین یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:56 ب.ظ http://Sarvin1363.blogfa.com

زندگی آن هنگام زیباست که آدمی بداند فکری به خاطرش در هیاهو ست.

مر یم دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:57 ق.ظ

عیدت مبارک نیمایی...

حمید جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:17 ب.ظ http://mygloom.mihanblog.com/

سلام آقا نیما
خیلی وبتون رو دوس دارم . خیلی خوش سلیقه اید . فقط "عشق" میتونه این اندازه احساسات رو لطیف کنه .
با اجازه لینکتون کردم (البته اگه اشکالی نداشته باشه). خوشحال میشم اگه وقت کردید به من هم سر بزنید و اگه قابل دونستید لینکم کنید.

به امید آشنایی بیشتر

پری جمعه 20 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:03 ب.ظ

مثل همیشه عالی و ماه می نویسید پر از احساس و پرشور

آوا جمعه 20 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:52 ق.ظ http://mehrekhoban121

آیا سحری به رنگ خون دیدی تو
محراب و تو منبری چنین دیدی تو
خون بر در و دیوار و جماعت سر و رو
فرقی که به سجده لاله گون دیدی تو
ان زاده کعبه و امین حرمین
افتاده میان خاک و خون دیدی تو
انکس که ستیز خیبر و بدر و احد
چون شیر بغرید چنین دیدی تو
ایا تو درون ظلمت شام سیاه
نان اور کودک یتیم دیدی تو
ایا دل پرز خون و گریان چشمی
از جور زمانه و زمان دیدی تو
او زخم تن و زبان که در طول زمان
با جان به خرید و دم نزد دیدی تو
ایا زمیان مردم کوفه و شام
مظلوم تر از علی کسی دیدی تو

سلام .. ایام شهادت مولا علی (ع) را به شما دوست گرامی نسلیت عرض میکنم التماس دعا ..













نارمیلا چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:22 ب.ظ http://narmila.blogfa.com/

زیبا بود و دلنشین / سپاس

سروین یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:28 ب.ظ http://Sarvin1363.blogfa.com

هر روز شروع قصه ای تازه است،
ای همیشه نازنین،
روزگار تمام قصه هایت بی غصه باد...
..........................
خوش باشی

الهام جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:15 ق.ظ http://elham7709.blogsky.com/

زندگی فریب بود
همه ی لحظه هایش...
فریبی زیبا
که دل را به آنسو می کشند
آنسوی رویاو ماورای دیوانگی
میدانم خواب نیست
اما من این فریب دلربا را دوست دارم
چون او را در بطنش متولد کرد
و مرا با واژه ی دروغ آشنایی داد.

آوا پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:05 ب.ظ http://mehrekhoban121

عقل کل در عشق سرگردان بود

لاجرم دایم چنین حیران بود

چرخ می گردد به عشقش روز و شب

همچو این درویش سرگردان بود

خود گدائی را کجا باشد مجال

اندر آن حضرت که آن سلطان بود

نوش کن دُردی درد او مدام

زانکه دُرد درد او درمان بود

گنج عشق او بجو در کنج دل

گنج او کنج دل ویران بود

روی چون ماهان بود تازه مدام

هر که او امروز در ماهان بود

سید مستان ما دانی که کیست

آنکه دایم مست با مستان بود

بهـ ـار پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:55 ب.ظ

بسیار زیبا

صدیقه پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:07 ق.ظ http://www.ghoghnooss2.blogfa.com

دیگر بازی بس است !!!
بیا شمشیرها را کنار بگزاریم ...
دستهایمان را بشوریم و چیزی بخوریم ...
اما
چرا دستهای تو خونیست و پشت من می سوزد ؟

ل.م سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:33 ق.ظ


می دانی؟

یک وقت هایی باید

رویِ یک تکه کاغذ بنویسی

تعطیل است

و بچسبانی پشتِ شیشه‌یِ افکارت

باید به خودت استراحت بدهی....

دراز بکشی

دست هایت را زیر سرت بگذاری

به آسمان خیره شوی

و بی خیال سوت بزنی

در دلت بخندی به تمام افکاری که

پشت شیشه‌یِ ذهنت صف کشیده اند

آن وقت با خودت بگویی:

بگذار منتظر بمانند.

حسین پناهی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد